همسر دزموند پس از کریسمس 1953 او و 3 فرزندشان را ترک می کند. همانطور که او در دوبلین بیکار بود ، مقامات بچه ها را در یتیم خانه ها قرار می دهند. وقتی شغلی پیدا می کند ، سعی می کند فرزندان خود را برگرداند.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند