افلاطون در تمثیل غار می اندیشد: اگر یکی از زندانیان بتواند خود را از زنجیر خود رها کند و از غار بگریزد چه اتفاقی می افتد؟ چه می شد اگر آن زندانی جی، یک پسر بچه 7 ساله بود؟
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند