روزنامه نگار فرانک مولینا پس از سقوط حرفه ای به طور ناشناس پنهان می شود. چشم های بریده و نت خونین پناهگاه او را مختل می کند. با افزایش تعداد بدن، او باید با ترومای گذشته مقابله کند تا نقاب قاتل را بپوشاند.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند