این داستان درباره رها کردن است. گاهی اوقات نمیتوانیم رها کنیم، و این ممکن است منجر به عواقبی شود که به تراژدی ختم شود. فقط یک کار می توانیم انجام دهیم: با خودمان روبرو شویم.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند