Cevdet و همسرش برای زندگی در صلح در یک مزرعه روستایی در بازنشستگی خود بازنشسته شدند ، اما وقتی پسرش ناگهان با خبرهای وحشتناک وارد می شود ، زندگی آنها نابود می شود.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند