در سال 2008، در آخرین ماه تابستان قبل از شروع دبیرستان، یک پسر 13 ساله آمریکایی تایوانی تأثیرپذیر آنچه را که خانوادهاش نمیتوانند به او بیاموزند را میآموزد: چگونه اسکیت بازی کند، چگونه معاشقه کند و چگونه مادرت را دوست داشته باشد.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند