کو سان یانگ شب ها کار می کند و درس می خواند تا یک افسر عمومی شود. پس از دریافت یادگاری از پدر مردهاش، مرگهای مرموزی در اطراف او اتفاق میافتد و او خود را به آرامی در حال تغییر مییابد.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند