هنگامی که یک شاهزاده خانم با اراده قوی از ازدواج با جامعه شناسی بی رحمانه امتناع می ورزد ، او در یک برج دور افتاده قلعه پدرش ربوده و قفل می شود. شاهزاده خانم با توجه به خواستگار توجیهی خود قصد دارد تاج و تخت پدرش را بگیرد.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند