یک پدر سخت کوش و یقه آبی فقط می خواهد یک زندگی خوب برای دختر 10 ساله تیز هوشش فراهم کند. کار معمولی او در نظافت استخر دره سان فرناندو، منبع درآمد واقعی اوست: شکار و کشتن خون آشام ها.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند