یک کمدی عمل-جرم و جنایت در آخرین روزهای کمونیسم در لهستان. داستانی از دزد قهرمان عامیانه نایمرو ، که 29 بار از پلیس فرار کرد و به تعبیر خودش زندگی کرد تا اینکه عشق و دیوار برلین فروپاشی همه چیز را تغییر داد.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند