مردی با بالا رفتن سن از هرگونه کمک دخترش امتناع می کند. همانطور که او سعی می کند شرایط در حال تغییر خود را درک کند، شروع به شک به عزیزانش، ذهن خود و حتی ساختار واقعیت خود می کند.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند