یک مدیر بانک مستقیم در حال ازدواج با عشق به زندگی خود است. هنگامی که بانک وی در طول هفته عروسی خود توسط راهزنان ارواح بدنام نگه داشته می شود ، او معتقد است که آینده خود را که به تازگی وارد شهر شده اند ، افراد بدنام ظاهری هستند.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند