هنگامی که یک شهرک مسالمت آمیز در حاشیه یک ماه دوردست خود را تهدید می کند که توسط یک نیروی حاکم استبداد تهدید می شود ، یک غریبه که در میان روستاییان خود زندگی می کند ، بهترین امید آنها برای بقا خواهد بود.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند