یک دختر جوان یک جعبه عتیقه را در یک فروش حیاط خریداری می کند ، غافل از اینکه در داخل کلکسیونی یک روح باستانی مخرب زندگی می کند. تیم پدر این دختر با همسر سابق خود برای یافتن راهی برای پایان دادن به نفرین بر فرزندشان.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند