پس از خدمت پانزده سال برای قتل ، کالاهان برای یافتن شان ، پدر قربانی خود که در جستجوی جسد است ، به خانه باز می گردد. کالاهان به زودی متوجه می شود که تنها راه خلاص شدن از شر او کمک به او در حفر است.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند