مارگو، معمار نوظهور نیویورک، به طور غیرمنتظره ای یک خانه مسکونی انگلیسی را به ارث می برد. او با پذیرش سنت های کریسمس در خارج از کشور، عشق و احساس تعلق پیدا می کند که زندگی او را تغییر می دهد.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند