روح ماتا نویی زمانی که او و مردمش تسخیر می شوند به یک سرزمین بایر دور می رود. در آنجا او به اتحاد 2 روستا کمک می کند. آنها از او می خواهند که در دفاع از روستاها در برابر دشمن واقعی، اسکرال و شکارچیان استخوان، کمک کند.
مردی که عاشق خوهر دوستش میشود و اورا به سیمنا میبرد و موهای زیر دختر را میزند و با اوازدواج میکند و مرد دوستش را به خانه میآورد و چشمهای زنش را میبندد تا دوستش با او رابطه برقرار کند